نوشته شده توسط : مصطفی خالقی
 دلم بدجور لک زده واسه مشهد....آهنگ وبمو که گوش میکنم حس پروازبهم دست میده...غیر از قضیه فک فامیلی شعرش قشنگه....

 تموم حس تاریخو
توی برق چشات داری
شبیه دخترک های
رو قلیون های قاجاری

شکوه دوره مادی
غم تاراج تیموری
چقدر نزدیک نزدیکی
چقدر از دیگرون دوری

شبیه بوی بارون تو
غروب تخت جمشیدی
یه خورشیدی که از مغرب
به این ویرونه تابیدی

مرمت کن منو از نو
نزار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتی
تمومه این سفر فردا

هزار آتشکده توی
نگاهت غرق آتیشن
یه عالم یشم و مروارید
تو لبخندت یکی میشن

مثل تابیدن مهتاب
رو تاق ، طاق بستانی
پر از نقش و نگاری تو
شبیه فرش ایرانی

میشه جام جم‏و حتی
تو دستای تو پیدا کرد
در هر معبدو میشه
با یک
لبخند تو وا کرد

 پ ن:یادتونه موضوع انشا دبستانمون"درآینده میخواهید چه کاره شوید؟" بود؟به اینجا یه سر بزنیدبد نیست

شما درمورد چی نوشتید؟

من یادمه پنجم بودیم نوشتم فقط استاددانشگاه رشته فارما...!!اما الان به جای فارما جاست ترنسلیتر...



:: بازدید از این مطلب : 207
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: