می شود چاپ در جرآید روز
عکس و شرح حوادث جان سوز
سوژه هاشان ز بس که تکراری است
مایه ی زجر و مردم آزاری است
غیر بعضی که داغ و پربارند
همه اجزای ثابتی دارند
قاتل و سارق و جنایت کار
تلفات و شکایت و اقرار
همه این واژه ها که خوش فرم اند
پی اخفای ریشه ی جرم اند
شده مانند داستان عملاً
این خبر ها و سوژه ها ،مثلاً:
قصه ی قتل دختری ساده
که به مردی شرور دل داده
روزی از بخت و قرعه ی فالش
آدمی رذل کرده دنبالش
گفته:«خواهر!اجازه است؟! سلام
بنده هستم غلام تان:شهرام
پسر مرتضی جواهر ساز
سی و یک ساله، بچه ی اهواز
عاشق بی قرارتان هستم
الغرض خواستگارتان هستم
رفته دیگر اراده ام از دست
عشق تان بی اراده ام کرده است
ته بن بست ،کوچه سوّم
آخرین خانه،واحد دوّم،
زنگ یک: خانه ی محقّر ماست
مادرم چشم انتظار شماست!»
بعد از این حرف های افسون ساز
ناگهان نیش دخترک شده باز
رفته با پای خود به دام بلا
داده بر باد جان و مال و طلا
فقر و تبعیض بس که حاد شده
قصّه هایی چنین زیاد شده
قصه ی خواستگار قلابی
کشت و کشتار داخل لابی
قتل و فحشا و کودک آزاری
اعتیاد و کلاه برداری
بین اخبار بد شدیم پِرِس
بار الها! خودت به داد برس!
:: بازدید از این مطلب : 277
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0